سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

خیلی دلم برات تنگ شده

یادته نوجوون که بودیم ساعت ها با هم حرف می زدیم . همیشه وقت کم میاوردیم.
موقع خواب مامان هی نق میزد که شما دو تا چی به هم میگین؟ چرا هیچ موقع حرفاتون تموم نمیشه؟
نبودنت خیلی سخته خیلی...

 رد پات تو خاطره های قدیمی مثل نخ بادبادک منو میکشونه دنبال خودش...

آهنگ های قدیمی که با هم گوش میدادیم رو مدام گوش میدم و مثل اینکه بخوام یه بار دیگه اون روزا رو نفس بکشم ..
 چه تقلای سختیه ! مثل یک ماهی که تازه صید شده ،خودمو به زمین و آسمون میزنم.... نمیخوام نبودنت رو باور کنم .
 کاش اینا همه خواب بود . کاش از خواب بیدار میشدم و میدیدم که هستی .
 بعد خدا رو هزار مرتبه شکر می کردم که داریمت...
 که هنوزم میتونم برات تو یه قابلمه بزرگ ماکارونی درست کنم تا همه اش ته دیگ بشه و تو کیف کنی...

 هوای نبودنت خیلی سنگینه دارم خفه میشم ...

 






تاریخ : دوشنبه 103/7/30 | 1:26 عصر | نویسنده : قاصدک | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.