سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه که بودم تو حیاط خونه آقابزرگ یه درخت توت بزرگ بود که یه شاخه اش "شاتوت" میداد!
آقاجون میگفت شاخه شو قلمه(پیوند) زدن بهش..
درخت توت, شاخه شاتوت رو پذیرفته بود..
با هم زندگی میکردن اما شاخه توت "توت" میداد و... شاخه ی "شاتوت " شاتوت!
یه وقتایی با خودم فک می کنم, ما هم مث همون درخت خونه آقابزرگیم!! 
اگه همدیگرو با همه خصوصیاتی که داریم بپذیریم ..
اگه همدیگرو به خاطر تفاوت هایی که داریم سرکوفت نکنیم،

اونوقت میتونیم کنار هم رشد کنیم
و ثمره تلاش مون رو ببینیم...
وگرنه یکیمون خشک میشه و میمیره...!

پ.ن: برای مخاطب خاص

 

http://www.aftabir.com/lifestyle/images/48a3294a0a68471d6eab65ccb3e683f7.jpg






تاریخ : پنج شنبه 92/7/18 | 11:27 عصر | نویسنده : قاصدک | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.