مهربانا...
رنجیده خاطری؟
اعتدال را رعایت نمی کنم ؟
افکارم هرزه ست؟
رفتارم نسنجیده ست؟
گستاخی را از حد گذراندم؟
می دانم همه این ها را خوب می دانم ...
چه کنم؟.. مذبوح امیال پوچ خویشم..!
هفت خان زندگی را گذرانده ام ..
خسته ام از این همه اطوار روزگار...
بلور دلم شکست از این همه سرد و گرم زمانه...
سر در گریبان اعتزال فرو برده، مرثیه خوان روح خویشم...
مرمتش کن ... پیش از آنکه سفیر مرگ او را با خود ببرد...
مهربانا... خاطی ام ..!!
لیکن تو رحمانی و رحیم ..
فرجامی نیکو برایم رقم بزن
تا با فراغت بال بسویت پر بکشم...
مرداد ماه92. قاصدک
تاریخ : دوشنبه 92/5/21 | 5:35 عصر | نویسنده : قاصدک | نظرات ()