پيام
+
[وبلاگ]
باز صبح شد و درخت اميد
يک خوشه ي نور به خانه تابيد
دستان مهربان خورشيد
يک شاخه سبز به تاک بخشيد
*اميد* همان شاخه ي خشک است
کز صبح ، دمي نور نوشيد
آن چلچله که از نفس صبح
هر دم غزلي، تازه ترانيد
آن ابر سيه که از سر شوق
از صبح سحر تا سپيده باريد
اميد همان کودک نوپاست
صد بار فتاد و نهراسيد...
قاصدک.21 خرداد 99
خط خودکاري جوانمرد
99/8/21
* راوندي *
تصويب شد. :)
*قاصدك*
چي تصويب شد بزرگوار؟
انديشه نگار
بسيار زيبا :)@};-
*قاصدك*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون از نگاه زيباتون @};-
* راوندي *
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} شعر را به شوراي شعر براي تصويب ميبرند که گاهي تصويب و گاهي رد ميشود .
*قاصدك*
http://ravandi.parsiblog.com/Old/Feeds/ باعث افتخاره که شما شعرم رو تصويب کنيد .متشکرم
* راوندي *
من تا بحال نزديک بيست شعر به شوراي صدا و سيما داده ام که همه را رد کردند :D پيش خودم فکر کردم مگر فقط اونها بايد شعري را تصويب يا رد کنند :) پس ما چه کاره ايم ؟ البته اونها قوانيني براي تصويب شعر داشتند که شامل حال ما نميشد. :D
*قاصدك*
{a h=ravandi} راوندي {/a} بله .. به هر جهت احساسات انسان ها متفاوته . هر کي يه جور شعر مي پسنده . هر چند جناب عالي به بنده لطف داريد و نقص ها رو در نظر نمي گيريد . ممنونم
* راوندي *
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} خواهش ميکنم ، ان شاء الله که در آينده نزديک از شما آثار برجسته اي بخوانيم.
*قاصدك*
{a h=ravandi} راوندي {/a} @};- سپاسگذارم
* راوندي *
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} @};-