سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باز صبح شد و درخت امید

یک خوشه ی نور به خانه تابید

دستان مهربان خورشید

یک شاخه ی سبز به تاک بخشید

"امید" همان شاخه ی خشک است

کز صبح، دمی نور نوشید..

آن چلچله که ، از نفس صبح

هر دم ، غزلی تازه ترانید

آن ابر سیه که از سر شوق

از صبح سحر تا سپیده بارید

"امید" همان کودک نوپاست

صد بار فتاد و نهراسید...

"قاصدک" 21 خرداد 1399

 






تاریخ : چهارشنبه 99/3/21 | 9:54 صبح | نویسنده : قاصدک | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.