با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+[پيامک]روزمرگي(روز-مرگي) بيماري مهلکي ست... تمور بدخيمي که به جان زندگيمان مي افتد و تا "اميدهايمان" را نگيرد، آرام نمي نشيند! به گمانم مرگ هزاران بار شيرين تر از زندگي بدون "اميد" باشد!!
+[پيامک]از آدمهاي قدر نشناس و چشم سفيد به شدت بي زارم;آدم هاي بي عياري که ارزش هر چيزي را با پول مي سنجند!برخي چيزها مثل انسانيت،دوستي،خانواده،هنر،علم و..با پول قابل قياس نيستند!کاش مي دانستند،آنها که بايد..
+پرونده اش را زير بغلش گذاشتند و بيرونش کردند
ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فرياد کشيد :
بهت گفته باشم ، تو هيچي نمي شي ، هيچي
مجتبي نگاهي به همکلاسي هايش انداخت ،
آب دهانش را قورت داد
خواست چيزي بگويد اما ، سرش را پايينانداخت و رفت
برگه مجتبي ، دست به دست بين معلم ها مي گشت
اشک و خنده دبيران در هم آميخته بود...
امتحان رياضي ثلث اول
سئوال : يک مثال براي مجموعه تهي نام ببريد
جواب : مجموعه آدم هاي خوشبخت فاميل ما
سئوال : عضو خنثي در جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ريحانه
که بود و نبودش در جمع خانواده هيج تاثيري ندارد
و گره اي از کار هيچ کس باز نمي کند
سئوال
: خاصيت تعدي در رابطه ها چيست ؟
جواب : رابطه اي است که موجب پينه دست پدرم
بيماري لاعلاج مادرم و گرسنگي هميشگي ماست! - *قاصدك*
.
معلم رياضي اشکش را با گوشه برگه مجتبي پاک کرد و ادامه داد
سئوال : نامساوي را تعريف کنيد
جواب : نامساوي يعني ، يعني ، رابطه ما با آنها ، از
مابهتران
اصلا نامساوي که تعريف و تمجيد ندارد ، الهي که نباشد - *قاصدك*
+[پيامک]آدم هاي اين دنياي سياه سفيد، آنقدرها که فکر ميکردم هم ساده نبودند!!
تفسير آنچه در ذهنم ميديدم اين بود:
گاه انسان ها سياه اند با روحي سپيد و معنوي!
و گاه سفيد با افکاري سياه و پليد...
+[پيامک]تو آسانسور بودم يه دختر سوار شد.اول ساکت بود،بعد گفت:چطوري؟
گفتم:الحمدلله!
يه نگاهي به من کرد،هندزفري شو جا به جا کرد!
معلوم شد داره با تلفن صحبت مي کنه!
هيچي ديگه; منم تسبيحم رو از تو جيبم در آوردم و ادامه دادم: الحمدلله..الحمدلله...
تو پياده رو بودم که همکلاسيمو ديدم.تند رفتم پيشش زدم پشتش که برگشت>يا خدا اين ديگه کيه.کم نياوردمو گفتم:چطوري ؟خوبي؟دختره با دهان باز داشت نگاهم ميکرد و به مغزش فشار مياورد که منو کجا ديده.سريع گفت:نشناختم.گفتم:بي معرفت داشتيم؟گفت:شرمنده به جا نياوردم.منم سريع گفتم:اشکال نداره از ديدنت خوشحال شدم.روز خوش بعد بهش دست دادمو گفتم:فعلا. بعد از جلوش رد شدم.تا موقعي که از جلوش رد شم تو کفم مونده بود - آواي من
دختر خالم زنگ خونشونو ميزنه.اون يکي که خونه هست .آيفون رو بر ميداره ميگه:الو .سلام.بفرماييد.دختر خالم که پشت در بود ميگه:شماره شناسنامتم ميگفتي ديگه.اي خدا اين سوتي هاشو از ش نگير ما شاد شيم.دختر خالم با حواس پرتي ميگه:گوشي خدمتتون....... - آواي من
+دختري مدتهاست بيمار است،بنيه اش روز به روز تحليل مي رود.پزشک معالج و دختري که با بيمار هم منزل است و نقاش سالخورده اي که دوست آنهاست منتهاي کوشش خود را ميکنند،ليکن دخترک دست از زندگي شسته است.
پاييز است و برگهاي سرخ پيچکي که از ديوار روبروي اتاقشان بالا رفته است يکي پس از ديگري مي افتد..
دختر بيمار فرو افتادن برگ ها را از فراز بستر مي نگرد و با خود مي انديشد که با سقوط آخرين برگ او نيز خواهد مرد..
شب
هنگام،باد در غوغا است و طوفان بيداد مي کند،ليکن برگ بر جاي خويش باقي است و دختر
آن را مي بيند و اميدوار مي شود و بحران بيماري را از سر مي گذراند.هنوز دوره ي
نقاهتش پايان نپذيرفته است که نقاش سالخورده بر اثر ابتلا به ذات الريه مي
ميرد.پيرمرد که ديده بود باد و طوفان،آخرين برگ را از پيچک خواهد ربود شب هنگام
نردبان و فانوسي برداشته و «برگي»بر ديوار نقاشي کرده بود... - *قاصدك*
السلام عليك يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليكم مني جميعا سلام الله ابدا مابقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخرالعهد مني لزيارتكم
السلام علي الحسين
و علي علي بن الحسين
و علي اولاد الحسين
و علي اصحاب الحسين - *قاصدك*