شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*قاصدك*

+ [پيامک] تو آسانسور بودم يه دختر سوار شد.اول ساکت بود،بعد گفت:چطوري؟ گفتم:الحمدلله! يه نگاهي به من کرد،هندزفري شو جا به جا کرد! معلوم شد داره با تلفن صحبت مي کنه! هيچي ديگه; منم تسبيحم رو از تو جيبم در آوردم و ادامه دادم: الحمدلله..الحمدلله...
شاه توري
هع!جالب بود!
آواي من
تو پياده رو بودم که همکلاسيمو ديدم.تند رفتم پيشش زدم پشتش که برگشت>يا خدا اين ديگه کيه.کم نياوردمو گفتم:چطوري ؟خوبي؟دختره با دهان باز داشت نگاهم ميکرد و به مغزش فشار مياورد که منو کجا ديده.سريع گفت:نشناختم.گفتم:بي معرفت داشتيم؟گفت:شرمنده به جا نياوردم.منم سريع گفتم:اشکال نداره از ديدنت خوشحال شدم.روز خوش بعد بهش دست دادمو گفتم:فعلا. بعد از جلوش رد شدم.تا موقعي که از جلوش رد شم تو کفم مونده بود
آواي من
تا خود خونه يه ريز ميخنديدم.
2-شخصي
اي ول بابا دمش گرم.برو خوشحال باش که کتک نخوردي.
آواي من
نه بابا.اونقدر با تحکم گفتم که خودمم باورم شد ميشناسمش چه برسه به اون
2-شخصي
آخي طفلي.پس حسابي هنگ کرد
داش هادي
:-/
آواي من
آره.تمام صورتش علامت سوال وتعجب بود
آواي من
دختر خالم زنگ خونشونو ميزنه.اون يکي که خونه هست .آيفون رو بر ميداره ميگه:الو .سلام.بفرماييد.دختر خالم که پشت در بود ميگه:شماره شناسنامتم ميگفتي ديگه.اي خدا اين سوتي هاشو از ش نگير ما شاد شيم.دختر خالم با حواس پرتي ميگه:گوشي خدمتتون.......
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top