پيام
+
سکوت و سردي شب ناتمام، همسايه!
و چاره چيست؟ دوباره سلام، همسايه!
خدا کند که بماند صفاي سايه تو
هميشه بر سرمان مستدام همسايه
چه کرده اي که چنين بال مي زنم هر روز
کبوترانه به آن کوي و بام همسايه!
مرا ز سايه همسايگي ات طرد مکن
که بي تو باقي عمرم حرام، همسايه!
و در حضور بزرگ و زلال تو هرگز
نه جاه مي طلبد دل، نه نام، همسايه!
مرا بخوان که در اين ازدحام غصه و غم
به آستانه سبزت بيام، همسايه!

AK8
92/6/30
*قاصدك*
شاعر:زهرا بيدكي
*قاصدك*
همسايه سايه ات به سرم مستدام باد لطفت هميشه زخم مرا التيام داد...
بلاي آسموني😁
مرا بخوان که در اين ازدحام غصه و غم
به آستانه سبزت بيام، همسايه!:(
*قاصدك*
:( سلام بلا زيارتش نصيبت خواهر
قافيه باران
بسيار زيبا
*قاصدك*
ممنون از حسن نظرتون .. دست خانم بيدکي درد نکنه :)
قافيه باران
دست شما هم براي اين حسن انتخاب درد نکنه:)
*قاصدك*
ممنونم قافيه باران عزيز :)