وبلاگ :
دلنوشته هاي قاصدك
يادداشت :
تابستانم بهاري شد...
نظرات :
1
خصوصي ،
13
عمومي
پارسي يار
: 8 علاقه ، 11 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نرجس خاتون (بهنوش قديم)
توي مكه بوم خانمي برام يه نصفه ليمو ترش آورد ازسنف غذا خوري فت اتاقش آورد گفت ببخشيد ندارم براي خودم هم كمه اما آورد من گلوم خيلي درد ميكرد شب تا صبح توي هواي پر دود مكه نه مدينه كه من عادت نداشتم خوابيه بودم گلوم گرفته بود الان چونه هام ميلرزه بغضم تركيد و اشكم جاري شد من از اون گلو درد نميمردم اما اما اما ...ما محتاج محبتيم محبتي مخلصانه و واقعي و محبتي كه در طول خا باشد و براي رضاي خدا كه محبت كنند بهتر است چون مخلصانه ترين محبت است:))