سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بارالهاچگونه باور کنم نبودنش را وقتی 

که محبت دستی نوازشگر در تار و پود وجودم ریشه می دواند!

چگونه باور کنم سکوت دریای چشمهایم را وقتی...

که قایق مهربانیش بی ناخدا در اوج آسمانها به پیش می رود. 


قاصدکهای دلم را روانه آستان دوست می کنم تا پیام آور حضور صدفی باشد که یازده مرواید سبز را با خود به همراه دارد.

وقتی کسی نیست که درد آشنایم باشد فرشته ای پیدا می شود تا در خلوت شبهای تار تسلی بخش خاطرم باشد.

هنوز ستاره ای بی نورم که در انتظار شعاعی از خورشید لحظه شماری می کنم.

کویری در انتظار آبم و حتی دریای اشکهایم کویرتف زده وجودم را سیراب نمی کند....



از ستارگان آسمان سراغ می گیرم و چون پرنده ای عاشق گمگشته ام را درمیان فرشتگان آسمان می جویم... 

 






تاریخ : جمعه 90/4/3 | 2:2 عصر | نویسنده : قاصدک | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.